چارلز بوکفسکی

ساخت وبلاگ
هرکسی را می‌شناسم، غرق او، حیران اوستقلب من تنها یکی از خیل مشتاقان اوست...پشت این لفظ کهن، داغی کهن پنهان شده‌ستسوز اگر دارد غزل، از "آتش هجران" اوست!گفت: "بشکن توبه‌ات را تا در آغوشت کشم"...سست‌تر از رشته‌ی ایمان من، پیمان اوست!خوب می‌دانست نور و شعله محتاج هم‌اندرفت و با خود گفت: "آری؛ رفتنم پایان اوست"گیرم از من دور باشد؛ باز درگیر من استخاطرات بی‌شماری تا ابد مهمان اوست...#حسین_دهلوی"آخرِ بیچارگی بنگر که غیری جان اوست" + نوشته شده در پنجشنبه چهارم آبان ۱۴۰۲ ساعت 22:41 توسط dev  |  چارلز بوکفسکی...ادامه مطلب
ما را در سایت چارلز بوکفسکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tornam بازدید : 45 تاريخ : پنجشنبه 11 آبان 1402 ساعت: 16:17

اتفاقی رسید از راه ودست بر شانه ی من و تو نهادابر دیوانه ای به چشم من وکاسه ای خون به چشم های تو دادگریه کردم که مهربان بشوی-من به تأثیر گریه معتقدم-گریه کردم چنان که چشمانمگریه ام را نمی برد از یادشب تحویل سال بود انگار...شب مرگ پدر بزرگم بودشب تحویل مرگ بود اصلاًاتفاقی که اتفاق افتاددر صف سینما تو را دیدمدر صف بانک ، در صف مترودر صفوف بزرگ زندگی امدر صف انتظارهای زیادسر خاک پدر بزرگ خودمسر خاک خودم ، کنار خودمهر کجا انتظار معنی داشتهر کجا انتظار معنی داداز تو دیدم ، و از تو می بینمدست هایی که عاشقانه ترندو از این چشم عاشقانه ، ترند-دستم از دامنت بریده مباد-کاسه ای صبر می دهند به منمُرده ام ، قبر می دهند به منتَه صف مانده ام ، نمی شنوی؟!زیر و رو شد گلویم از فریادچند بُعدی ترین زندگی ام!سخت سرِ سخت بخت برگشته!پیش تو هیچ ، پیش تو پوچندسنگ ها در تمامی ابعاداتفاق اتفاق می اُفتد-من به این اعتقاد معتقدم-گریه کن بلکه مهربان بشوی...گریه کردیّ و سیل راه افتادپس به دیوانه خانه راهی شوخود دیوانه خانه خواهی شدخانه ی تو خراب تر شده استزنِ دیوانه! خانه ات آباد!-حسین صفا + نوشته شده در چهارشنبه دهم آبان ۱۴۰۲ ساعت 0:42 توسط dev  |  چارلز بوکفسکی...ادامه مطلب
ما را در سایت چارلز بوکفسکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tornam بازدید : 36 تاريخ : پنجشنبه 11 آبان 1402 ساعت: 16:17

تا به کی در عطشی دردآلود
به سر آرم همه شبهایم را
خوب دانم که مرا برده ز یاد
زآنکه شیرین شده از من کامش
#فروغ_فرخزاد

+ نوشته شده در چهارشنبه دهم آبان ۱۴۰۲ ساعت 0:43 توسط dev  | 

چارلز بوکفسکی...
ما را در سایت چارلز بوکفسکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tornam بازدید : 43 تاريخ : پنجشنبه 11 آبان 1402 ساعت: 16:17

یک روز که خوشحال تر بودم می آیم و مینویسم این نیز بگذرد! - اخوان ثالث. چارلز بوکفسکی...
ما را در سایت چارلز بوکفسکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tornam بازدید : 44 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1402 ساعت: 17:41

شوق اگر هست شکایت ز گرفتاری نیست
نشود دام و قفس مانع پرواز کسی ..
- ناظم هروی.

+ نوشته شده در شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 10:15 توسط dev  | 

چارلز بوکفسکی...
ما را در سایت چارلز بوکفسکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tornam بازدید : 50 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1402 ساعت: 17:41

اسرای من

روز ها میگذرند و پنجره اتاقت بسته است

روز ها دنبال شب ها می روند

من در حسرت دیدنت هر روز اه میکشم

کاش میشد هم مسیرت میشدم

هم مسیر در خاک

دوستت دارم

+ نوشته شده در شنبه دهم تیر ۱۴۰۲ ساعت 23:47 توسط dev  | 

چارلز بوکفسکی...
ما را در سایت چارلز بوکفسکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tornam بازدید : 63 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 19:28

اسرای من

در حسرت شنیدن صدایت

شب هایم روز میشوند کاش میشد

یادگاری از خودم برایم جا میذاشتی تا نگاهش کنم

کاش میتوانستم داشته باشمت

+ نوشته شده در یکشنبه یازدهم تیر ۱۴۰۲ ساعت 0:4 توسط dev  | 

چارلز بوکفسکی...
ما را در سایت چارلز بوکفسکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tornam بازدید : 63 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 19:28

بال به بال شراره های سبز در بیکران ها

به پرواز در می آیم

چشمان تو چون تغییر مداوم ماده

هر روز پاره ای از رازش را می نماید

اما هرگز تن به تسلیمی تمام نمیدهد

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم دی ۱۴۰۱ ساعت 17:42 توسط C v ✖ ✖ | | ✘ ✗  | 

چارلز بوکفسکی...
ما را در سایت چارلز بوکفسکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tornam بازدید : 94 تاريخ : چهارشنبه 21 دی 1401 ساعت: 21:37

گل من! روزی خواهد رسید
روزی خواهد رسید که
انسان های برادر
با چشم های تو همدیگر را خواهند نگریست
با چشم های تو خواهند نگریست …

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم دی ۱۴۰۱ ساعت 17:44 توسط C v ✖ ✖ | | ✘ ✗  | 

چارلز بوکفسکی...
ما را در سایت چارلز بوکفسکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tornam بازدید : 89 تاريخ : چهارشنبه 21 دی 1401 ساعت: 21:37

چشم های تو ...خواه در زندان به دیدارم بیایی خواه در مریض خانهچشم های تو همواره در آفتابندآنسان که کشتزاران اطراف آنتالیادر صبحگاهان اواخر ماه مِیچشم های تو ...بارها در برابرم گریستندخالی شدندچونان چشم های درشت کودکی شش ماههاما یک روز هم بی آفتاب نماندندچشم های تو ...بگذار خمار آلوده و خوشبخت بنگرند، چشم های توو تا جایی که در می یابند،دلبستگی انسان ها را به دنیا ببینندکه چگونه افسانه ای می شوند و زبان به زبان می چرخند.چشم های تو ...بلوط زاران "بورصه" اند در پاییزبرگ های درختانند بعد از باران تابستانو "استانبول" اند ـ در هر فصل و هر ساعت ـچشم های تو ...گل من! روزی خواهد رسیدروزی خواهد رسید کهانسان های برادربا چشم های تو همدیگر را خواهند نگریستبا چشم های تو خواهند نگریست ... + نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم دی ۱۴۰۱ ساعت 17:45 توسط C v ✖ ✖ | | ✘ ✗  |  چارلز بوکفسکی...ادامه مطلب
ما را در سایت چارلز بوکفسکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tornam بازدید : 96 تاريخ : چهارشنبه 21 دی 1401 ساعت: 21:37